فرهنگ لغات ویهانی
دیروز با هم همگی رفتیم پارک ولی با 1تفاوت نسبت به قبل. نفس های من شما 2 تا با هم راه می رفتید و حرف میزدید که چطوری بازی رو شروع کنید.ویهان میگفتی داداچی بریم سوسواه ورهام تو میگفتی: ویهان داداچی نه دادشی. سوسواه نه سرسره وبالاخره پسر گل مامان رهام در تلاش بودی که لغات غلط ویهان و درست کنی ومرتب به من میگفتی :مامان نگران نباشی من خودم درستشو بهش یاد میدم و همچنان غلط گیری رهام جونی ادامه داشت ...... که من براتون اینجا چند تا دونه رو مینویسم عشقای مامان وبابا هونونو:هندونه فراهین: فهین رهام:اوهام سیختم:ریختم ببوسمت:بوستمت پرتقال: پغتتال اوت فال:فوتبال و........ بقیه رو بعدا برات منویسم پسری . دست گل رهامم میبوسم که اینقدر مهربونه امیدوارم 1 روز بیاد که همه ادما همین قدر مهربون باشن و همو دوست داشته باشن .شاید الان که اینو می خونید اون روز اومده باشه نه!