تولدت مبارک رهامم (5 سالگی)
سلام به پسر عسلم . نفس مامان این روزا حسابی درگیر تدارکات جشن تولدت هستیم تازه اونم دوتایی اینقدر خوش میگذره ... از صبح که پا میشیم حسابی بدو بدو و کار داریم چه لذتی داره کارای تولد مامانی.... ولی لذت بخش ترینش اون زمانیه که 1 دفعه میای و 1بوس گنده ( اومااااااااااچ) به مامان میدی و میگی مامان ممنون صبح با شادی پا میشی و میگی مامان بریم ولی با ویهاان مواجه میشی که به قول تو تو هخچاله و داره میگه: داداچیییی صبونه آخ جون وبعد به قول شما داداشا فاطیطی که مشغول درستیدن صبحونست و مرتب میگه بیاین صبحونه وبعدددددد هم منو و بابا که همیشههههههه با هم میگیم صورتتو شستی و جواب همیشگی که دیروز شستم و میشنویم و.... و....و بالاخره عاشقتونیم گل پسرا ویهان در حال خوردنه و فراهینم هنوز خوابه که من وتو میزنیم بیرون برا کارای تولدت عزیز مامان پسرمممممممممم تولدت مبارک